سراب خیال
♥♥♥خداوندا هـرآنـکـس رابـه آنـچـه قسمتــش نيســت عــادت نـده کــه دل کنــدن ازاومـــرگ اســـت ♥♥♥
زندگي به من آموخت چگونه اشك بريزم.
ولي نياموخت چگونه سرازيرش كنم.
زندگي به من آموخت چگونه دوست داشته باشم .
اما نياموخت چگونه فراموشش كنم.
اگر انسان زندگي را دوست داشت هرگز در آغاز تولد نمي گريست
بگو هنوزم رو همون حرفات ميموني
نزار که باور کنم از من ديگه سردي
بايد تو برگردي از اين راهي که رفتي
تو گفتي ميري اما زودي برميگردي
از وقتي رفتي دل من همش ميگيره
از وقتي رفتي دلم از زندگي سيره
" قرار نبود بري و برنگردي"
" قرار نبود بری و برنگردی"
بگو
چه مخدری بود
در بــــــــــــــودنت
که این همــــه
نبودنت را درد میکشم...
خدایاکم آورده ام …
در لیست آدم هایت اشتباهی شده است
؛ اسم من که ایوب نیست
اشکها کلماتی هستند که به زبان آوردن آنها بسیار سخت است !!
گریه ی هر کس به این معنا نیست که او ضعیف است !
به این معناست که او یــک قــلــب دارد ......
به سلامتی اون دلی که تنگ میشه اما میدونه چاره ای جزتحملنداره...
مــَטּ هَموטּ בخترهـ בیوونـﮧ ایمـ کـﮧ هیچوَقت عَوَض نمیشـﮧ... هَمونی کـﮧ هَمــﮧ باهـاش خوشــــحالـَטּ ، امــا کسی بآهـآش نمیمونــﮧ... هَمونی کـﮧ مُواظبــﮧ کسی نـآراحَت نَشـــﮧ ، امـآ هَمــﮧ ناراحَتش میکنـَטּ... همونی کـﮧ تکیـﮧ گـآه خوبیــﮧ ، امآ واسَش تکیــﮧ گآهی نیستـ ... هموטּ کــــــﮧ هَمیشــﮧ بهش בُروغ میگـَטּ ، امــآ اوטּ بآورش میشـــــﮧ.... آرهـ هموטּ...
شبی غمگین شبی بارانی سرد مرا درحسرت فردا رها کرد
دلم در حسرت دیدار اوماند مرا چشم انتظار کوچه ها کرد
به من می گفت که تنهایی غریب است
ببین باغربتش بامن چه هاکرد
اوهرگز شکستم رانفهمید اگرچه تا ته دنیا صدا کرد ......
همیشــــ ـــ ـه از آمدن ِ نــ بر سر کلماتــــــ ـــ ـ مـی ترسیــدَم ! نـ داشتن ِ تو ...نـ بودن ِ تو ...نـ ماندن ِ تو .... . . کــاش اینبــار حداقل دل ِ واژه برایــــ ـــ ـم می سوختـــــ ـــ ـ و خبــری مـی داد از نـ رفتن ِ تـــو ..
آن شب ... که مـــاه عاشـــقـ ـانه هـــایمـان را ... تماشا می کرد ...
آن شب که شب پره ها .. عاشــقـــ انه تر ..
نــــور را می جســـتند ...!
سرشار از عطر بوسه و ترانه بود... ! دانستم.. تـــــو پـــژواک تمــــام عـــاشــقـ انه های تاریخی...!
رد پاهایم را پاک می کنم به کسی نگویید من روزی در این دنیا بودم. خدایا می شود استعـــــفا دهم؟! کم آورده ام ...!
بی خیال است... خیلی بی خیال... همان کسی که... تمام خیال من است...
اتاق تنهایی من ٬ قبله ی بی خانمان من است
آن زمان که دنیا را می گذارم کنار ٬ زانوهایم را
بغل می کنم
و...
مرگ تدریجی سایه هایی که روی دیوار می رقصند
کنج اتاق هم اجل امانشان نمی دهد
دیوارها جلو می کشند تا قبله ام را تنگ تر کنند
افسوس که فقط قاب عکس تو را به من نزدیک
می کنند...
هــيــچــوقـــت ... بــه خــاطـر هـيــچـکـس ... از ارزشـهــايــت دســت نـکـــش ... چـــون زمـــانـي کـه آن فــرد از تــو دســت بـکـشـــد .. تــو مـي مـانــي و يـک "مــــن" بــي ارزش ... ...
اغوش تو سایه گاه خستگی من است آغوشی که میدانم همیشه به روی من باز است
و من لحظه به لحظه ی زندگیم را به امید آرمیدن در آغوش تو سپری میکنم دستهای من غرق التماسند برای در آغوش گرفتن تو ...
منی که خسته از دست خنجر روزگارم برای رسیدن به آرامش در کنار تو لحظه شماری میکنم....
باید خیانت ڪنے............!!.......... تا دیوونه ات باشن...!! باید دروغ بگے................!!.......تا ہِمیشہِ تو فڪرت باشن...!! باید ہِے رنگ عوض ڪنے......!!..............تا دوسِت داشته باشن...!!
اگه ساده اے.......!!..........اگه باوفایے...!!
اگه یك رنگے.......!!.........ہِمیشہِ تنہِایے ...!!
بســـ کنــــ سآعتــــ…..
دیگــــــر خستـهـ شده امـــ….
آرهـ مَنـ کم آورده امــ….
خودمــ میدآنمــ کهـ نیستـــ…
اینقدر بآ بودنتـــ نبودنشــ رآ به رُخـــَم نکشـــ!
ﺩﺭ ﻣﺮﺩ ﻫﺎ :ﺣﺴﯽ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﺳﻤﺸﻮﻣﯿﺬﺍﺭﻥ "ﻏﯿﺮﺕ" ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﻮﻥ ﺣﺲ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻤﻬﺎ ﻣﯿﮕﻦ "ﺣﺴﺎﺩﺕ" ﺍﻣﺎ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻫﺮﺩﻭﺷﻮﻥ ﻣﯿﮕﻢ "ﻋﺸﻖ" .ﺗﺎ ﻋﺎﺷﻖ ﻧﺒﺎﺷﯽ :ﻧﻪ ﻏﯿﺮﺗﯽ ﻣﯿﺸﯽ ﻧﻪﺣﺴﻮﺩ!!!
به " تـــــــــــــو " کـــــه میرســـــم ...!
مکـــث میکنـــــم ...!
انگـــــار در " زیباییــ ــت " چیـــــزی را ,
جـــــا گذاشتـــــه ام !
مثلــــــــــا"...
در صـــ ــدایت ... آرامـــــ ـــش ♥
در چشـ ــــم هایـــــت ... زندگـــــ ـــی ♥
باران بیاید یا نیاید ،
تو باشی یا نباشی ،
خاطرت باشد یا نباشد ،
من خیس از یاد تواَم !
زندگی !!!
کلاهت را به هوا بینداز...
که من دیگر حال بازی کردن ندارم!
تو بردی...
هوای تو؛ از دود سیگارم هم مضر تر است.. .دود سیگار به سرفهام میاندازد... هوای تو ، به گریه
ﻣﻦ ﭼﯿﺰ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﺍﺩﻡ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﻨﺖ ! ﮐﻤﯽ ﺩﻟﻢ ﺷﮑﺴﺖ ، ﺷﺐ ﻫﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﺵ ﺳﺮﺩﺭﺩ ﻫﺮﺷﺒﻢ ﺷﺪ . ﯾﮑﻢ ﺍﺯ ﺁﺭﺍﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﮔﺮﻓﺘﻢ . ﭼﯿﺰ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ ! ﺗﻮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﺎﺧﺘﯽ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ ! ﺗﻮ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﺮﯾﻦ ﻗﻠﺐ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﺧﺘﯽ ! ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﻣﻦ ، ﻋﺎﺷﻘﺖ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ .
. .
نــــــــــــه هوا سرد نیست سرمای کلامت، دیوانه ام میکند بی رحم ! شوق نگاهم را ندیدی؟ تمامه من به شوق دیدنت، پر میکشید ولی … همان نگاه بی تفاوتتــــــــ برای زمین گیر شدنم کافی بـــــــــــــود
تـو مـرا نـادیـده بـگـیـر . . و مـن ، بـدنـم روز بـه روز کـبـود تـر مـی شـود . . از بـس خـودم را مـی زنـم . . بـه نـفـهـمـی
چه کسی برای عشق ما شعر اتل متل خواند ! که پایت را به این راحتی از زندگیم ورچیدی ؟
سریع ترین نقاشی بود که دیدم ! در یک چشم به هم زدن روزگارم را سیاه کرد . . .
راهش را هم تقسیم کرد رفتنش به من رسید ، رسیدنش به دیگری
من تو را دوست دارم تو مرا دوست نداری باشد ولی من به “دوست” مشترک مان حسودی ام می شود
مـــن از زندگـــ ـے کســـ ـے حذفــــ شــــدم که بــــرا ـے داشتنـــــش و بـــــرا ـے بودنـــش خیلـــ ـے ها رو از از زندگــــ ـیم حذفــــ کــــردم
لــــَــعنــــَتــــــــــــــــــی ســـلام مــــرا بــــــه غـــرورت برســــــان و بـــه او بگــــو بـهـــای قــــــامــت بــلنــــدش تــنــهــایـیـســـــت…!
خـــداااااااااااااااااا جون غرورمو شکستــــن خداجوننننننننن دلتـــنگــــــــم بـــــــدترین کـــــــاری که یه نفــــــر می تــــــونه با دلــــــت بکنــــــه ؛ اینــــــــه کــــــــه : باعــــــــث بشــــــه دیگـــــــــه ذوق نکنــــــی ، از بــــــودنِ هیچـــــــکس ... !!!
بچه که بودیم ؛
می دانستیم هر وقت گم شدیم ،
باید سر جایمان بمانیم تا پیدایمان کنند !
مدتهاست گم شده ام !
از جایم تکان نمیخورم...!
پس چرا کسی مراپیدا نمی کند ؟؟!
برایش نوشتم: "به امید فردای بهتر واسه هردومون "دو هفته بعد شنیدم ازدواج کرد!!! بعدهــــــــــــــــا فهمیدم آن رو ز " الف" فردا را یادم رفته بـــــــــــــــــــود..
آنگــاه کـه غـُرور کـَسـے را لـه مـے کـُنـے
آنگـاه کـه شمـع اُمیـد کسـے را خـاموش مے کـُنـے
آنگـاه کـه بنده اے را بیهوده مـے انگــارے
میخوـاهمـ بدانمـ دستـانت را بـه سـَمـت کـُدامین آسمـان میگیرے
تـا برـاے خوشبختـے خودت دُعـا کـُنـے ...!
دیر گاهیست که تنها شده ام قصه غربت صحرا شده ام
وسعت درد فقط سهم من است بازهم قسمت غم ها شده ام
دگر آیینه ز من بی خبر است که اسیر شب یلدا شده ام
من که بی تاب شقایق بودم همدم سردی یخ ها شده ام
کاش چشمان مرا خاک کنید تا نبینم که چه تنها شده ام…
تکیـــــه دادی به دیــــــــــوار ومیخـــــــــندی
انــــــــگار نه انــــــــگار که تـــــو توی عکســـــــی
ومن آویـــــــزان این زندگــــــی بی تـــــــــــو …
مَنْ و تو همآنْ آدمْ و حوّآے مُدِرنیمْ که دلمآنْ مےْخوآهد شریکْ شَویمْ بآ هَمْ در خوردنِ یک سیبْ حتّے اگر رآنده شویمْ از اینجآ...!!!
و معجزه کن تو که باشی... غروب های دلگیر پاییز هم دلچسب می شود.... این روزها آرزویم همین است یک شبی... همه ی خودم را در آغوش تو پیدا کنم
برای بعضی دردها نه می توان
گریـه کرد نه می توان فریـاد زد
برای بعضی دردها فقط می توان
نگـاه کرد لبخند زد و
بی صدا شکست .....!
سکوت می کنیم....
به یاد تمام "دوستت دارم" هایی که در گلو ماند !
سکوت می کنیم...
به احترام تمام خاطراتی که درودیوار زندگی را آذین بسته اند !
سکوت می کنیم...
برای لحظه ای بیشتر باهم بودنمان . . . .
و سکوت انگار سخت ترین کار ِ دنیاست !
سکوت می کنیم !
آخ !
دیدی چه شد ؟
من با همین کلمات سکوتم را شکستم.......
خـدا
"مگر بودن او در کنارم چقدر از جهانت را میگرفت"
دور افتاده ام
دور از کسی که دوستش دارم ....
هیچ وقت فاصله ها را نمی بخشم....
دیگر
تنهــــــا ماندن
رادوست دارم،
چون همه آنهایی ک دلم خواست بمانند...
ديگر نيستن
ازاينجا...که هستم!
تا آنجا که تو هستي..!
وجب به وجب..." دلتنگتم "
دم از بازی حکـــــــم میزنی ... !
دم از حکــم دل میزنی
پس به زبان " قمــــــــــار " برایت میگویم !
... قمـــار زندگی را به کسی باختم که " تک " " دل " را با " خشـــت " برید
جریمه اش " یک عمر"" حســــرت " شد!
... باخت ِ زیبایی بود!
یاد گرفتم به "دل" ، "دل" نبندم!
یاد گرفتم از روی "دل" حکم نکنم!
"دل" را باید " بُــر" زد
ڪے بیـاید دسـتِ خَستگــے هـایمـ را بگیـرد ...
مــے خواهـمـ دور شَـومـ از ایـטּ آوارِ نـامــرئــےِ دلـــ♥ ـتنگــے هـا ...
دلــ♥ ـمـ پاییــز مــے خواهـد ...
پاییزے ڪـہ غمناڪ نبـاشد ... بوے نــاےِِ پالـتـو هــاے نـَشـُـستــہ نـدهـد ...
بوے باران بدهد ....
دست دلــ♥ ـمـ را بگیـر ...
نگــذار در پَـس ڪـوچــہ هــاے غُـربت بــے آینــہ سرش گــرمِـ بـازے بـا سایــہ اش شَود ...
فَقـط دلــ♥ ـمـ بوے بـاراטּ نمــے خواهد ...
خودِ بـاراטּ را مــے خواهم ... حُضـورش را ... دستـاטּِ سـردِ نمنـاڪش را ...
خَشکــے ایـטּ تابسـتــان برایـمـ مَـرگبـار شُـده ...
لبـاטּِ تــرڪـــــــــ خـورده امـ ناے واژه چینــے نَـدارنـد ...
دستمــــــ ــ را میگذارمـــ روی قلبمــــــــ ـــ...
قلبی کــ واسه بودنـــــ ــ ــ منــ میتپد...
قلبی کــ وجودمــ را میسازد...
و با تپیدنشــــــــ ــــــ بــ منـــــــ میگوید:
هنوز هستی...وجودتــ هستــ ...خاطراتتــ هستــ ...دنیایتــ هستــ ...
و از همه مهمتر خدایتــ هستــ ...
پســ باشــ ...باشــ وجاری شو مثلــ منــ ...
باشــ و شروعـ ـ کنــ بــ تپیدنــ ...
باشــ و زمزمه کنــ ملودی غریبانه ی دلتــ را...
باشــ و حســ کنــ زندگی را...
❤ سـر بـهـ هـوا نـیـستــــمـ
امـــــا
همیشـــــهـ چشــــمـ بهـ آسـمـانـــ دارمـ
حـالــ عجیبـــی سـتـــ
دیـدنـــ ِ هـمـانـــ آسـمـانـــ کـهـ
... شـــاید "تـــو" ...
دقـایـقـیـ پـیـشـ
بـهـ آنـــ نـگـاهـ کـــردهایـــ... ❤
_______________________________
❤ جـوری در آغـوشـتـــ مـــــےخـوابـمـــ
کهـ خـدا پـیـدایـمـــ نـکـنـد!
خـیـال کـنـد!
اشـتـبـاهـیـــ بـهـ تـــو
دوتـا روحـــ دادهـ اسـتـــ...! ❤
_______________________________
❤ در آغوشَــم کــه مـــــےگـیــری
آنـــقــــدر آرام مــــےشــــوم
که فـَـرامــوش مـــےکــــنـم
بـایـد نَفـَـــس بــکـشـــم... ❤
_______________________________
❤ كـــاشـــ بـــودیـــ...
خـوبـــ بـهـ چـشـمـهـایـتـــ نـگـاهـ مـیـکـردم...از نـزدیـکـــ!
دسـتـانـتـــ را مــیـگـرفـتـمـــ!
آنـقـدر نـزدیـکـمـــ بـودیـــ کـهـ گـرمایـــ نـفـســـ هـایـتـــ را حـــســـ مـیـکـردمـــ!
خــوبـــ عـطـرتـــ را بـــو مـیـکـشـیـدمـــ!
مـوقـعـ بـوسـیـدنـــ از تـهـ دلـــ مـیـبـوسـیـدمـتـــ...
از تـهـ دلـــ مـیـبـوسـیـدمـتـــ...
از تـهـ دلـــ لـمـسـتـــ مـیـکـردمـــ!
از تـهـ دلـــ نـگـاهـتـــ مـیـکـردمـــ...
از تـهـ دلـــ صـدایـتـــ مـیـکـردمـــ!
از تـمـامـــ لـحـظاتـــ بـا هـمـ بـودنـــ نـهـایـتـــ اسـتـفـادهـ را مـیـکـردمـــ!
كـــاشـــ بـــودیـــ... ❤
_______________________________
❤ دلـمـــ پـرواز مـیـخـواهـد
دلـمـــ بـا تـــو پـریـدنـــ در هـوایـــ بـاز مـیـخـواهـد
دلـمـــ آواز مـیـخـواهـد
دلـمـــ از تـــو سـرودنـــ بـا صـدایـــ سـاز مـیـخـواهـد
دلـمـــ بـیـــ رنـگـــ و بـیـــ روح اسـتـــ
دلـمـــ نـقـاشـیـــ یـکـــ قـلـبـــ پـر احـسـاســـ مـیـخـواهـد ❤
_______________________________
❤ خـداحـافـظـیـــ کـردهـ امـــ
مـــنـــ بـا تـمـامـــ روزهـایـــ بـیـــ خـاطرهـ امـــ
دور مـیـریـزمـشـانـــ
یـکـیـــ یـکـیـــ ...
و امــروز
سـلامـــ مـیـکـنـمـــ بـهـ تـمـامـــ روزهـایـــ خـوبـیـــ
کـهـ پـیـشـــ رو دارمـــ
مـــنـــ ایـمـانـــ دارمـــ
بـهـ پــرواز دوبــارهـ
آنـــ هـمـــ
در هـوایـــ تــــو ... ❤
_______________________________
تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان .*.* سراب خیال .*.* و آدرس http://sarab-e-khiyal.loxblog.com/ لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید امروز : 76
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 88
بازدید ماه : 1129
بازدید کل : 54417
تعداد مطالب : 392
تعداد نظرات : 94
تعداد آنلاین : 1
كد موسيقي براي وبلاگ